
نقطهی اوّل در زندگی، شروع کردن است. در مرحلهی بعدی، به دنبال بهترینها باشید. در غیر اینصورت، تمایل به بهترین بودن، ضعیف و ضعیفتر میشود و دوست داریم کار انجام شود و از شرّ آن خلاص شویم. گرایش به معمولی بودن، یک مشکل ملّی، سازمانی و یا منطقهای نیست؛ بلکه بیشتر یک مشکل شخصی است. نظام آموزشی ما، میلیونها نفر دانشآموز دارد که توسط هزاران معلّم، آموزش داده میشوند. هزاران کارمند در ادارات آموزش و پرورش مشغول به کار هستند و وسایل کمک آموزشی بسیاری برای بهبود کیفیّت آموزشی استفاده میشود. همهی اینها میلیاردها تومان هزینه دارند. پس به هیچ وجه، هدف چنین سازمانی با چنین ساختار و عملکردی، پرورش افراد غیرحرفهای و معمولی نیست. این خودِ ما هستیم که گاهی در تعهّدی که در برابر استفاده از این امکانات داریم کوتاهی میکنیم؛ چون بیتفاوتبودن و معمولیبودن یک موضوع شخصی است؛ یعنی، رضایت شخصی به حدّاقلها. در حالی که میتوانیم فوق العاده باشیم. گسترش این رفتار در جامعه میتواند خطرساز باشد و پیشرفت را مختل کند؛ امّا به خاطر داشته باشید رضایت به کمترین، از من شروع میشود.
دور و برِ ما، پُر است از افرادی که از کلّهی سحر تا پایان روز، غُر میزنند و از محیط، کشور، امکانات، مدرسه و معلم، گلایه میکنند و تقصیر را به گردن دیگران میاندازند. مسئولیّت پذیری، شهامت، اراده، پشتکار و هزاران رفتار خوب دیگر، فقط یک انتخاب هستند. اگر ما
یک انسان بیتفاوت و بیهدف هستیم هیچ کس و هیچ چیز، مقصّر نیست؛ نه بیاستعدادی، نه شرایط، نه بد شانسی، نه سابقهی تحصیلی، نه پدر و مادر و… هیچ چیز دیگر در زندگی ما مقصّر نیست. ما در این شرایط هستیم؛ چون که خودمان انتخاب کردیم و خواستهی خودمان است.
اگر دوست دارید در هر مرحله از زندگی، برنده شوید، باید تلاش کنید. مهمّ نیست که حتماً اوّل شوید؛ امّا باید برای اوّل شدن، تلاش کنید. کیفیّت، حاصل دقّت زیاد، تلاش و پیگیری مستمرّ بوده و نشانهی انتخاب عاقلانه از بین گزینههای دیگر است. کیفیّت، مسابقهای است که خطّ پایان ندارد. برای بهتر بودن باید از حداکثر تواناییهای خودتان استفاده کنید. بعضی وقتها که به هدف نزدیک میشویم، تلاش خودمان را کم میکنیم؛ اگر کسی که به این مرحله برسد فقط چند بند انگشت تا بیتفاوتی فاصله دارد. افرادی که میخواهند جزء برترینها باشند، توجّه بیشتری به جزئیات میکنند. آنها میدانند که همه چیز به حساب میآید و حتّی از کوچکترین کارها نمیگذرند. افراد موفّق، هرگز به چیزی که هستند راضی نمیشوند و مدام در حال پیشرفت و یادگیری میباشند. روزی که موفّقیّت بزرگی را کسب میکنید آن روز، حسّاسترین روز زندگی شماست؛ چون میتواند شروعی برای موفّقیّتهای بزرگتر باشد یا پایان همهی تلاشهایتان. اگر به همان موقعیّت و موفّقیّت خود راضی باشید در همان سطح، متوقّف میشوید.
برای بهترین بودن، باید متعهّد باشید و برای خودتان یک چهار چوب خوب و استاندارد انتخاب کنید. باید نظم و انضباط شخصی داشته باشید. اگر مدیر خوبی برای خودتان باشید میتوانید به سمت بهترین بودن پیش بروید.
از ابزارها استفاده کنید. ببینید برای موفّقیّت باید از چه منابعی استفاده کنید. از یک نفر که قبلاً این راه را رفته کمک بگیرید تا قواعد و اصول را به شما یاد بدهد. داشتن منابع و امکانات، وقتی مؤثر است که بتوانید از آنها درست استفاده کنید. برای داشتن شهامت، ایمان داشتن به خود و خداوند، ضروری است. دورنمایی بلند و پیوسته برای خودتان تعیین کنید و آن را حفظ کنید. یکی از راههای جلوگیری از شکستهای کوتاه مدّت، برنامهریزیهای بلند مدّت است. وقتی تصویر بلند و پیوستهای را پیشِ رویِ خودتان ببینید به دنبال چشماندازی خواهید بود که بلند و دائمی است. اگر خود را در ۱۰ سال آینده تجسّم کنید موانع مسیر برای شما کوچکتر میشوند و انگیزهی شما برای ادامه دادن راه، بیشتر میشود.
به کسانی که در یک مسابقه، شرکت میکنند دقّت کنید. آنها تا لحظهی آخر برای اوّل شدن تلاش میکنند؛ امّا گاهی در دقیقهی نود، نتیجه عوض میشود و گاهی هم یک تیم ضعیف بر تیم قوی غلبه میکند. پس در یک مسابقه، همه، نهایت تلاش را میکنند. چراکه امیدواری و تلاش میتواند نتیجه را عوض کند. کسانی که در طول مسیر بر سختیها غلبه کنند و راه خود را گم نکنند بالاخره در سکّوی افتخار میایستند.
برگرفته ازکتاب فیزیکی موفقیت یا خوشبختی نویسنده هاجر حاجتمند
کتابهای به چاپ رسیده
کتاب خودباوری و انگیزهی پایدار؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)
کتاب موفقیت یا خوشبختی؛ نویسنده (هاجر حاجتمند)
کتاب پول یا ثروت؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)
کتاب روانشناسی پول و ثروت نویسنده (هاجر حاجتمند)
کتاب خودت را دوباره بساز نویسنده (هاجر حاجتمند)
نمونه کتابهای الکترونیکی با ۵۰درصد تخفیف در سایت موجود میباشد