
ملاک موفقیّت درباره ی هر موضوعی، همیشه میزان احساس خوبی است که تجربه میکنید و میزان ایجاد احساس خوب، همیشه به اندازه ی توانایی شما در کنترل ذهن، درباره موضوعات متعدّد است. پس صحیح است که بگویم، بزرگترین مهارت یک انسان، توانایی او در کنترل ذهنش است. تلاش برای کنترل نجواهای ذهن، کاری است که سالهاست در حال انجامش هستم و خواهم بود؛ زیرا ذهنمان همواره در حال تولید افکار بیمارگونه درباره ی هر موضوع و جنبه ای است. ذهن، مثل دشمنی همیشه در کمین است تا به محض رخ دادن شرایطی نادلخواه، حتی ناخواسته های بی اهمیّت را آنچنان در ذهنت بزرگ جلوه دهد و چنان نجوایی را شروع کند و چنان دلایلی منطقی برای ناامید بودن، ترسیدن، نگران بودن و… ارائه دهد و تو را به حالت احساسی برساند که در یک بهشت واقعی، یک جهنم واقعی را احساس کنی و ببینید.
اگر توانایی کنترل ذهن را در این مواقع نداشته باشید، شما را در چرخه ای از اتفاقات ناخواسته فرو میبرد. تا جایی که میان خود و یک زندگی زیبا، یک رابطه ی توأم با عشق و آرامش، یک بدن سالم و هر خواسته ی دیگری، فرسنگها فاصله میبینیدکه هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست. رسیدن به افسردگی یا خودکشی، نتیجه ی ماندن به مدت زمان طولانی در این چرخه است.
استفاده از قدرت نجواهای ذهن به نفع خودمان، حاصل توانایی فرد در کنترل ذهن درباره ی آن موفقیّت بوده است و بر عکس، افرادی با سابقه ی درخشان در خلق موفقیّت های بیشمار و یا افراد معمولی، اگر نتوانند در هر مسیر از خواسته هایشان از عهده ی کنترل نجواهای ذهنشان بربیایند، قطعاً در آن قدم و در آن مرحله، با شکست مواجه شده و از مدار موفقیّتها خارج میشوند؛ تا زمانی که دوباره بتوانند کنترل ذهنشان را در دست بگیرند و به این وسیله، دوباره وارد مسیر شوند.
مهم نیست شما چقدر انسان موفقّی هستید. مهم نیست تا کنون از عهده ی ساختن چه موفقیّت هایی برآمده اید؛ اگر در هر لحظه،
مراقب ورودیهای ذهنتان نباشید و نتوانید در شروع کار که نجواهای ذهن به قصد خروج شما از مسیر آمده اند، افسار ذهن را به دست بگیرید، قطعاً کار کنترل ذهن، سخت تر شده و از مسیر خواسته، به کلی خارج خواهید شد؛ زیرا اگر در لحظات به ظاهر سخت، از عهدهی کنترل نجواهای ذهنتان بر نیایید، ذهن میتواند از یک بهشت واقعی، یک جهنم واقعی بسازد. این مسئله، آنقدر حیاتی است که صحبت کردن درباره ی آن و تمرین برای آن، برای تمام لحظات عمرمان، الزامی است. فاصله ی شما با خواسته های خود، یک فاصله ی مداری است. یعنی شما در مدار کنونی، به صورت طبیعی در برخورد با تضادها یا برخورد با زیباییها و نعمتهای زندگی دیگران، خواسته های خود را شناخته اید؛ امّا تنها زمانی آن خواسته ی زندگی را تجربه میکنید که وارد مدار آن خواسته شوید.
برگرفته ازکتاب فیزیکی موفقیت یا خوشبختی نویسنده هاجر حاجتمند
کتابهای به چاپ رسیده
کتاب خودباوری و انگیزهی پایدار؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)
کتاب موفقیت یا خوشبختی؛ نویسنده (هاجر حاجتمند)
کتاب پول یا ثروت؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)
کتاب روانشناسی پول و ثروت نویسنده (هاجر حاجتمند)
کتاب خودت را دوباره بساز نویسنده (هاجر حاجتمند)
نمونه کتابهای الکترونیکی با ۵۰درصد تخفیف در سایت موجود میباشد