من توقف ناپذیرم

به این داستان توجّه کنید: روزی معلّم در کلاس نقّاشی، بالای سر یکی از دانش­ آموزان رفت و پرسید: چه می­کشی؟ او جواب داد: دارم عکس خدا را می­کشم! خانم معلّم گفت: تو که نمی­توانی عکس خدا را بکشی! آخر کسی نمی­داند که خدا چه شکلی است؟ او جواب داد: خودم هم می­دانم؛ به همین خاطر، می­خواهم خدا را بکشم تا همه بفهمند که او چه شکلی است. پس می­توان گفت که بچّه­ ها هیچ محدودیّتی را نمی بینند. در عوض، ما ادّعا داریم که بالغ شده ­ایم و رشد کرده­ ایم! امّا معنای بالغ شدن و بزرگ شدن چیست؟ ما رؤیاهایمان را به دنیا فروختیم. به کم، عادت کردیم و پذیرفتیم که محدود هستیم.انتظارات و باورهای ما نسبت به خودمان، همانند یک ترموستات عمل می‌کند. این ترموستات بر اساس ایده­ آل های زندگی خودمان تنظیم شده است. مقدار درک ما از توانایی­ های خودمان، سطحِ محدوده­ ی ما را تعیین می­کند و ما تلاش می­کنیم که در این محیطِ امن بمانیم. امّا مشکل خارج شدن از ناحیه­ ی امن زندگی، یکی از خطرناک­ترین مشکلات است. در سال­های اخیر، تحقیقات زیادی در رابطه با سنّ افراد انجام شده و به این نتیجه رسیده­ اند که سنّ انسان با عدد، مشخّص نمی­شود؛ بلکه سنّ هر فرد به اندازه­ ی سنّ رویاها، آرزوها، اهداف و امیدهایش است؛ وانسان به هر اندازه انگیزه وشوروشوق  برای رسیدن به خواسته‌هایش را داشته باشد می‌تواند موفًقیًت به دست آورد. انگیزه ربطی به سن وسال ندارد، افراد میان­ سالی را دیده ­اید که خیلی فعّال و پویا هستند و به دنبال یادگیری چیزهای جدیدی می­روند. امّا افرادی هم هستند که در سنّ جوانی، احساس پیری می­کنند. از منطقه­ ی امن ِخود بیرون نمی­ آیند و تنها کاری که انجام می­دهند پناه گرفتن و پنهان شدن است؛ بنابراین ناحیه­­ ی امن شما هر چیزی که باشد باید خودتان را از آن بیرون بکشید و به فکر اهداف بزرگ، رؤیاهای بزرگ و دیدگاه­ های بزرگ­تری باشید. وقتی در جشن تولّد هشتاد سالگی «جورج برنز» از او پرسیدند که دوست دارید پنجاه سال دیگر، مردم در مورد شما چه بگویند، او جواب داد: دوست دارم پنجاه سال دیگر مردم بگویند که «جورج برنز» جشن تولّد صد و سی سالگی خود را بر پا کرده و در کمال صحّت و تندرستی است.پس، مشکلِ اصلی ما ضعف نیست؛ بلکه مشکل، فعّال نکردن پتانسیل و قدرت‌های خدادادی است. باید در راه رسیدن به اهداف خود، توقّف­ ناپذیر باشیم و همانطورکه گفتیم انسان، همان چیزی می­شود که به آن فکر می­کند. هر وقت حسّ کردید که قدرت پیشروی ندارید و در زندگی متوقّف شده­ اید، چند لحظه مکث کنید و خطاب به خودتان با صدای بلند بگویید: «من توقّف­ناپذیرم».

برگرفته ازکتاب فیزیکی خودت را دوباره بساز نویسنده هاجر حاجتمند

کتابهای به چاپ رسیده

کتاب خودباوری و انگیزه‌ی پایدار؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)

کتاب موفقیت یا خوشبختی؛ نویسنده (هاجر حاجتمند)

کتاب پول یا ثروت؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)

کتاب روانشناسی پول و ثروت نویسنده (هاجر حاجتمند)

کتاب خودت را دوباره بساز نویسنده (هاجر حاجتمند)

 نمونه کتابهای الکترونیکی با ۵۰درصد تخفیف در سایت موجود میباشد

اشتراک گذاری:

طراح سایت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

لورم ایپسوم متن ساختــگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیــک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارتباط در تلگرام تماس با ما