بسیاری از مردم نمی توانند موفقیت افراد موفق را بپذیرند. آنها افراد ثروتمند را متهم به دزی یا کلاه برداری میکنند. غافل از اینکه آنها موفقیت را از شخص خود دورمیکنند. آنها بر اساس تجربیات و باورهای قدیمی خود دیگران را قضاوت می کنند و چون این موفقیت در ذهن آنها قابل باور نیست آن را انکار میکنند.
داستانی را در زمینه تعریف میکنند که زمانی که کریستف کلمب قاره آمریکا را کشف کرد افراد قبیله حرکت و امواجی را در دریا احساس میکردند با اینکه کشتی کریستف کلمب آنجا بود ولی آن را نمی دیدند دانشمندان فیزیک کوانتوم مورد را بررسی کردند پی بردند به دلیل اینکه آنها چنین چیزی را باورنداشتند نمیتوانستد آن را ببینند در واقع آنها نمیتوانستند چیزی که برای ذهن آنها تعریف نشده بود را ببنیند. شاید برعکس این، مواردی برای شما یا اطرافیان شما اتفاق افتاده باشد که از تاریکی یا صدایی ترسیده باشید و در ذهن خود یک چیز وحشناک را تجسم کرده باشید با اینکه واقعا هیچ چیزی هم وجود نداشته ولی شما سایه ها و چیزهای وحشناکی را دیده باشید.
پس ممکن است فردی به یک موقعیت و موفقیت رسیده باشد ولی بعضی از افراد بخاطر باورهای محدود کننده ی خود بجای اینکه آن موفقیت را تحسین کنند تا برای ذهن آها هم باور پذیرباشد فرد را متهم و انکار میکنند. وقتی از بیرون به دستاوردهایی در زندگی دیگران نگاه میکنیم که خودمان با وجود تلاشهای زیاد نتوانستهایم نتیجهای کسب کنیم، آن موفقیت را با باورهای محدودکنندهی ذهن خودمان می سنجیم؛ آنوقت دلیل اصلی نتایج آن فرد را نمی فهمیم و نمیدانیم چرا ما نتیجهای نگرفتهایم. ما فقط میوه ها را میبینیم و هرگز از ریشه ها خبر نداریم که ازکجا آب خورده است.
ما تلاش های آگاهانه ی آن فرد را برای تغییر شخصیت خود؛ برای ساختن مهارت های خود؛ برای کنترل ذهن خود در نظر نمی گیریم واین عوامل اساسی را در معادله ی نتایج آن فرد نمیبینیم و دلیل نتیجه نگرفتن خودمان را نمیدانیم. ممکن است دلایل را اینطور توجیه کنیم که؛ چنین موفقیتی محال است، حتماًموردی دارد. یا از راههای نادرست به آن موفقیت رسیده است و در بهترین و مثبتترین حالت نیز میگوییم؛ حتماً شانس آورده یا خدا برای او خواسته و یا به او توانایی خاصی داده است.
نمیدانیم، تفاوت نتایج افراد، در باورهای آنهاست. تفاوت افراد موفق در عادت های شخصیتی است که آگاهانه ساخته اند. اگر نتایج متفاوتتری میخواهیم، باید باورهای متفاوتتری بسازیم و اگر میخواهیم باورهای قدرتمندکنندهای بسازیم، باید به ذهنِمان متفاوت تجزیه و تحلیل کردن را، آگاهانه را بیاموزیم. آگاهانه به ذهنِمان بگوییم: اگر او توانسته، پس من هم میتوانم! همیشه مانعی بزرگ از نجواهای ذهن، در برابر موفقیتهایی که میخواهیم داشته باشیم، وجود دارد. ذهن همیشه با دیدهها، شنیدهها و تجربیات خود قضاوت میکند. پس مراقب باشیم اسیر تجربهها و باورهای محدود کننده نباشیم.
وقتی چیزی را نداریم اما آن را میخواهیم، باید به جای ناباورانه نگاه کردن به آن موفقیتها و قضاوت کردن درباره آن افراد، باورهای قدرتمند کنندهای را بشناسیم که آن نتایج را برای افراد موفق رقم زده و سپس برای ساختن آن باورها اقدام کنیم. وقتی به جای انتقاد کردن موفقیت آن افراد را، تحسین کنیم در اینصورت ما داریم این باور را در ذهن ایجاد میکنم که تحقق آن خواسته امکان پذیر است. پس به جای قضاوت آن موفقیتها، آنها را مهر تأییدی بدانیم برای اینکه اگر برای دیگران امکان پذیر است پس برای من هم امکان پذیر است. همین کارهای به ظاهرساده، باورهای قدرتمند کنندهای میسازد و نتایجی را برای ما رقم میزند که در نگاه افراد با باورهای محدودکننده، باورنکردنی و غیرممکن به نظر میرسد.
برگرفته ازکتاب پول یا ثروت؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)
کتابهای به چاپ رسیده
کتاب فیزیکی خودباوری و انگیزهی پایدار؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)
کتاب فیزیکی موفقیت یا خوشبختی؛ نویسنده (هاجر حاجتمند)
کتاب فیزیکی پول یا ثروت؛ نویسنده ( هاجر حاجتمند)
کتاب فیزیکی روانشناسی پول و ثروت نویسنده (هاجر حاجتمند)
کتاب خودت را دوباره بساز نویسنده (هاجر حاجتمند)
کتاب – سایت هاجر حاجتمند
یک پاسخ
هەر بژی خاتوو هاجەر حاجەتمەند